نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۵ مطلب با موضوع «شُمانِویس» ثبت شده است

بقول دوستی:

کودک فال فروش را گفتم:شغلت چیست؟
گفت: به آنهاکه در دیروز خود مانده اند، فردا را می فروشم!
ومن میگویم: مردم امروزشان را در گرو دیروز دارند و اعتباری برای فردایشان نمانده است.
     - اللهم غیر سوء حالنا به حسن حالک- 

"محمدرضا ندیم پور"
  • ۱ نظر
  • ۲۳ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۲
  • مجتبی قره باغی

"از سید"

گزارشگری از یک زوج 65 ساله پرسید:
چکونه رابطه تان را اداره کردید که توانستید 65 سال با هم بمانید؟
خانم پاسخ داد، ما در دورانی متولد شدیم که اگر چیزی خراب می شد، آن را درست می کردیم، دور نمی انداختیم...

  • مجتبی قره باغی

نبوغ شامل یک درصد استعداد و نود و نه درصد پشتکار است. نابغه، شخص با استعدادی است که کارش را خوب انجام داده است .

توماس ادیسون

  • ۰ نظر
  • ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۷
  • مجتبی قره باغی

راه راه راه و همچنان راه ...

کاش روزی راه تنها رفتن نباشد ... مقصدی هم در کار ...

اما چه کنیم که روزهای ما راه های تکراری بی مقصد شده اند ...

بی هیجان زندگی بخش ... خوف بر می دارد مرا ... این زندگی این جریان توهم بارا ین بی معنایی که آنرا روزمرگی می خواند مرا به کام به خود می کشد ...

چاهی بس عمق که خروج از آن راه را طولانی تر ...

و توان در من بی اراده ....

سامان ضباغی

  • ۰ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۸
  • مجتبی قره باغی

اینجام شما بنویسید
ما هم با نام خودتون میریم رو وبلاگ ;)
عکس، فیلم، داستان و غیره
لطفا رعایت کنید دیگه ;))))

  • ۲ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۱۵
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات