نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

ارشد در اشرف -این را همیشه از حاکمان حکومت ها بپرسید-

امسال بعد از گذشت بیست سال که در انواع و اقسام کنکور شرکت کرده‌ام یه چیزی رو متوجه شدم که ممکنه برای کنکور سال بعد کمکم کنه تا بتونم در رشته مورد علاقه ام قبول بشم.

بخیل نیستم میگم که شاید شما هم به دردتون بخوره.

یکی از فاکتورهای مهم برای قبولی در کنکور منهای اینکه باید در تاریخ های اعلامی که توسط سازمان سنجش و رسانه ها اعلام میکنن به سایت مراجعه کرده و ثبت نام کنید و قطعا در روز موعود یعنی کنکور به محل آزمون مراجعه کنید و در آزمون شرکت کنید اینه که حتما حتما مطالعه کنید و کتبی رو که به عنوان مرجع اعلام کردن بخونید و حتی تست هم بزنید. همه تست های سالهای قبل رو.

من شخصا بعد از سالها شرکت کردن در کنکور فهمیدم که فقط ثبت نام و شرکت کردن در آزمون مهم نبوده. اونا 5 درصد از داستان هستن و اصل کار درس خوندنه که من نمیخوندم و فکر میکردم ثبت نام کنم کافیه و قبول میشم.

همین مشکل رو هر سری تو قرعه کشی های بانک ها داشتم. هر وقت بانک ها و فروشگاه ها قرعه کشی داشتن حتما پای تلویزیون مینشستم و قرعه کشی رو تماشا می کردم اما در این 30 40 سال عمری که از خدا گرفتم هیچ وقت برنده نشدم. تازه پارسال فهمیدم باید برای بانک حساب باز میکردم و برای فروشگاه حتما باید خرید هم انجام میدادم.

شما حواستون باشه مثل من اشتباه نکنید و عمرتون هدر ندره.

بریم سر اصل موضوع که با این چرندیات مقدمه چینی کردم که اینو بگم.

صدای یه ظاهرا پیردختری از پشت بلندگوهای قدیمی و کرمی رنگ زهوار در رفته دانشکده ادبیات تو کل فضای سالن پیچید و قوانین رو برای داوطلب ها دوباره توضیح داد. فضای داخل سالن با اون صدا طوری شد که منتظر بودم برادر مسعود یا خواهر مریم یهو وارد سالن بشن و به همه بگن این آزمون در حقیقت برای رستگاری شما در شائوشنگه. بعد از آزمون اسلحه هاتونو بردارید که باید بریم به سمت ایران و ان شالله اینبار دیگه هر طوریه تا تهران پیش میریم و حکومت رو دست میگریم. مدارک شناساییتون همراهتون باشه که کارای استخدامیتون رو هم انجام بدید.

یهو یکی گفت شماره کارتت رو با شماره روی دفترچه و برگه پاسخ ها چک کن یکی باشن.

به خودم اومدم که صدای قاری قرآن تموم شد و معاون مریم رجوی اینبار برای شادی روح امام خمینی و آیت الله خامنه ای و شهدای هشت سال دفاع مقدس از همه خواست تا صلوات بفرستن.

همون لحظه بود که باید صدا کل سالن رو بر می داشت. اما سکوت همه جا رو گرفت. بعضی هم لبخنشدون رو صدادار کردن و سریع معاون مریم تو بلندگو اعلام کرد که میتونید شروع کنید.

بنظرم یکی دیگه از دستاوردهای جمهوری اسلامی رو امروز خدا خواست تا به چشم ببینم.

اسلام و اعتقادات مذهبی و ملی رو چطور میتوان از مردم گرفت؟ این را همیشه از حاکمان حکومت ها بپرسید.

لعنت بر منافق چه از جمهوری اسلامی و چه از مجاهد.

نظرات (۱)

موضوع همینه ایران تو هر دوره اینگونه افتضاح بوده

چه الانش چه دوره اشکانیان چه دوره ساسانیان

همشون بخاطر دین بوده و باعث شده که مردم از زندگیشون تو اون دوره لذت نبرن و بخوان عوضش کنن

نتیجه گیری هیچوقت دین و مذهب رو وارد سیاست نکنید که خیلی چیز وحشتناکی میشه و فاجعه بار میاره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات